سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های وحیدیه

شوخی با شعرا شنبه 85/6/18 ساعت 2:46 عصر

شنیدم از نیک مردی فقیر . . . . . که موشی پرید توی ظرف پنیر

اگر داری تو عقل و دانش و هوش . . . . . برو دیپلم بگیر فالوده بفروش

تو نیکی می کن و در دجله انداز . . . . . خودم شیرجه میرم درش میارم

هرچه از دوست می رسد نیکوست . . . . . آب شلغم بهتر از آب کدوست

ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود . . . . . آهسته در جیب بابام دست مامانم می رود

ما بدین ره نه پی حشمت جاه آمده ایم . . . . . اَسبمان یونجه نداشت از پی کاه آمده ایم

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز . . . . . مرده آنست که مشتش بزنی جم نخورد

میازار موری که دانه کش است . . . . . که شلوار زیرش بدون کش است

کبوتر با کبوتر باز با باز . . . . . گرفت مادر زنم ناگه مرا گاز

یکی از بزرگان اهل تمیز . . . . . از ترس زنش رفت زیر میز

بنی آدم اعضای یکدیگرند . . . . . سرِ یک قران پول به هم می پرند

میازار موری که دانه کش است . . . . . که جدش در آمریکا هفت تیر کش است

تو کز محنت دیگران بی غمی . . . . . بخور جای من جان من شلغمی

در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای . . . . . سرپیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای؟

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند . . . . . سر هفت مرد کچل را فر شش ماهه زدند

یارب آن دلبر شیرین که سپردی به منش . . . . . از بس که ننر بود سپردم به ننش !


نوشته شده توسط: امیر خسروی


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

نامه ای به خدا !!
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
6513


:: بازدیدهای امروز ::
8


:: بازدیدهای دیروز ::
4



:: درباره من ::

بچه های وحیدیه

:: لینک به وبلاگ ::

بچه های وحیدیه


:: آرشیو ::

مطالب funy
تابستان 1385



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو